جدول جو
جدول جو

معنی ابوالقاسم علی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالقاسم علی
ابن مظفر بن علی بن حسن بن مسلمه، مکنّی به ابوالقاسم. ادیب و شاعر و نویسنده بود (455 تا 493 هجری قمری) او را رسائلی است. (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 203)
ابن حبشی بن قونی، مکنی به ابوالقاسم. تلعکبری از وی روایت کرده و در سال 332 هجری قمری وی را دیده است. او راست: کتاب الهدایا. (از معجم المؤلفین از الفهرست طوسی ص 98)
ابن مفید، مکنّی به ابوالقاسم. از فضلای قرن پنجم هجری، او راست: نزههالناظر و تنبیه الخاطر فی کلمات النبی و الائمه. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 245)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ولید. محدث است
لغت نامه دهخدا
(عَ زَ)
محمد بن احمد بن محمد بن حسین عزفی، مکنی به ابوالقاسم، از نسل ابن ابی عزفۀ لخمی. نخستین کس از بنی ابی عزفه است که به امارت سبته رسید. او بر طنجه و اصیلا نیز حکمرانی کرد و مدت حکومت وی سی سال و دو ماه و شانزده روز بطول انجامید و به سال 677 ه. ق. در سبته درگذشت (مولدش بسال 607بوده است). عزفی مردی فقیه و فاضل بود و در نظم نیزدست داشت و کتاب ’الدر المنظوم فی مولد النبی المعظم’ را که از تألیفات پدرش ابوالعباس احمد است تکمیل کرده است. (از الاعلام زرکلی از ازهار الریاض ج 2)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
ابوالقاسم صاعد بن عمر. محدث بود و بسال 530 هجری قمری درگذشت. (از لباب الانساب). محدثان در تاریخ اسلام به عنوان پیشگامان علم حدیث شناخته می شوند که در زمینه تشخیص احادیث صحیح از غیرصحیح، به تبحر رسیدند. این افراد با دقت فراوان در مورد اسناد روایات، ویژگی های راویان و شرایط نقل حدیث تحقیق می کردند تا از تحریف و اشتباهات جلوگیری کنند. مهم ترین ویژگی یک محدث این است که توانایی تحلیل دقیق احادیث را داشته باشد و با رعایت معیارهای علمی، روایت های صحیح را از ضعیف تمییز دهد.
لغت نامه دهخدا
(عِ)
لقب بشر بن نصر بن منصور عرقی، مکنی به ابوالقاسم است. وی فقیه شافعی مذهب بود و نسبت او به ’عرق’ یکی از خادمان سلطان، که برید مصر را به عهده داشت، می باشد. تولدبشر در بغداد بود سپس به مصر رفت و به سال 302 ه. ق. در آنجا درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
بلخی. او راست: کتاب محاسن خراسان
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ سِ)
بلخی. او راست: کتاب مقالات و آنرا به سال 276 هجری قمری تألیف کرده است. و امام محمد زکریای رازی را بر دو کتاب او ردیست. رجوع به ص 274 تاریخ الحکماء قفطی ص 274 س 13 و 14 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زَ نَ)
ابن طراد بن محمد زینبی. مکنی به ابوالقاسم و ملقب به شرف الدین. مادرش زینب بنت سلیمان بن علی بن عبدالله بن عباس بود. وی در سال 462 هجری قمری متولد شد و در ابتدا وزیرالمسترشد باللّه عباسی گشت و نزد او تقربی بسیار یافت و منصب نقیب النقبائی را نیز بعهده داشت. وقتی ابوالحسن برادر المسترشد باللّه از بغداد به حله نزد بنی مزید فرار کرد، المسترشد این شرف الدین علی را بطلب برادر نزد او فرستاد، ولی دبیس بن صدقۀ مزیدی از تحویل دادن او خودداری کرد. و در سال 529 هجری قمری که میان خلیفه المسترشد و سلطان مسعود سلجوقی جنگ و جدال بوقوع پیوست و منتهی به شکست لشکر خلیفه شد، وی نیز همراه المسترشد باللّه گرفتار گشت. و بعد از مسترشد چون المقتضی باللّه بخواستۀ سلطان مسعود بخلافت رسید، این شرف الدین علی را نیز مقام وزارت داد. و در سال 534 هجری قمری بسبب اختلافی که میان او و خلیفه رخ داداز وزارت استعفا داد و تا آخر عمر خانه نشین گردید ودر سال 538 هجری قمری درگذشت. او مردی کریم بود و بهرمناسبتی هدایای بیشمار تقدیم سلطان و خلیفه میکرد وبواسطۀ این خرجها در آخر عمر دچار فقر و تنگدستی شده بود. (از تجارب السلف نخجوانی ص 298) (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 318 و 321) (دستورالوزراء خوندمیر ص 92) (از الاعلام زرکلی از کامل ابن اثیر، حوادث سال 522 و النجوم الزاهره ج 5 ص 273 و المنتظم ج 10 ص 109)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جُ)
ابن احمد جرجانی، مکنّی به ابوالقاسم. وی در عداد فیلسوفان بزرگ روزگار بود. و این دو بیت از اوست که وصیت کرد بر لوح مزارش نقر کنند:
رب میت قد صار بالعلم حیا
و معافا قد مات جهلا و عیا
فاطلبوا العلم کی تنالوا خلودا
لاتعد البقاء فی الجهل شیئا.
(از یادداشت دهخدا)
لغت نامه دهخدا
ابن جعفر، مکنی به ابوالقاسم. وی وزیر ابوکالنجار مرزبان بود. اصل او از آذربایجان و مردی دبیر و زیرک و کاردان بود. وی از زمان یوسف بن ابی الساج عهده دار دریافت خراج و مالیات آذربایجان و اران و ارمنستان بود. و اخیراً سمت وزیری دیسم را داشت. در سال 330 هجری قمری روابط میان دیسم و علی بن جعفر تیره شد و و وی به تارم گریخته به ابوکالنجار مرزبان پیوست و چون هر دو کیش باطنی داشتند بزودی با هم دوست و مهربان شدند و مرزبان وی را به وزیری برگزید. مرزبان به تحریک علی بن جعفر به تبریز حمله کرده دیسم را از آنجا براند. و در آذربایجان نیز وزارت مرزبان با ابن علی بن جعفر بود. اما بواسطۀ سعایت برخی از مخالفین وی نزدمرزبان، او به جان خویش بیمناک گشته دوباره به دیسم که در ارمنستان بود پیوست و در جنگی که دوباره بین مرزبان و دیسم روی داد و به شکست دیسم خاتمه یافت. علی مورد عفو قرار گرفته دیگر بار امر وزارت را یافت. (از شهریاران گمنام تألیف احمد کسروی ص 59 و 62)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن احمد أنطاکی، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به مجتبی. ریاضی دان بود و در انطاکیه متولد شد و ساکن بغداد گردید. وی از دوستان عضدالدولۀ دیلمی بود و در 13 ذی حجۀ سال 376 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- استخراج التراجم. 2- التخت الکبیر فی الحساب الهندسی. 3- تفسیر الارثماطیقی. 4- الحساب علی التخت بلامحو. 5- شرح اقلیدس. 6- الموازین العددیه. (از معجم المؤلفین بنقل از تاریخ الحکماء قفطی ص 234. تراث العرب العلمی ص 223. هدیهالعارفین ج 1 ص 682)
لغت نامه دهخدا